داستان ماینکرفت دانجز با نمایش ایلیجر جوان آغاز میشود؛ جایی که ایلیجر کودک از خانواده خود رانده شده است و برای پیدا کردن خانهای جدید به یک روستا میرسد، اما آنجا چیزی جز نفرت روستاییان نمیبیند. خشم و نفرت ایلیچر بهخاطر ظلمی که روستاییان به او کردند او را باری دیگر سرگردان میکند، اما تغییری در راه است.